عروسک من مرصادعروسک من مرصاد، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

عـــــــــــشق مامان و باباش

ایامی از 15 ماهگی

مرصاد جونم هر روز دوست داشتنی تر و شیرین تر میشی.4 مهرماه که مصادف بودباسالروزازدواج حضرت علی(ع)وحضرت فاطمه(س) اولین قدم زندگیت رو برداشتی و از اون شب باکمک بابا هرشب قدمهای بیشتری برداشتی و تا الان که دارم مینویسم ماشالله کامل راه میری. موبایل مامان جون یا بعضی مواقع هم کنترل تی وی رو برمیداری و میذاری در گوشت و راه میری و حرف میزنی.حرفهای نامفهوم!!!!!!!!!!!!!با همه ارتباط برقرار میکنی.به کسی که دوستش داشته باشی و ازش خوشت بیاد نگاه میکنی و میخندی. این روزها خیلی بلا شدی. کابینت ها رو باز و بسته میکنی و همه چیزو بیرون میاری!!!!!!!با اشاره حرفتو به ما میفهمونی. بابا ماما  آب نم نم میگی . و و با پارک می...
18 آبان 1393

سفرنامه مشهدمقدس

سلام مامانی قشنگم بالاخره تونستم بیام وبلاگت البته با کلی مطلبو عکسو همچنین معذرت بابت دیر کردنم الهی من قربونت برم که انقدر شیطون شدی که نگوووووووووووو مرصاد خوشگلم امروز اومدم خاطرات سفرمشهدمقدس و اتفاق بسیار بدی که واسمون افتاد بنویسم قراربود روز5شنبه 20 شهریورماه حرکت کنیم که دقیقآ 4شنبه ظهربود که یهویی شدیدآتب کردی و بعلت مریض شدن تو پسرگلم مسافرتمون لغوشد .عصر4شنبه بردمت دکتر و بهت دارو داد.که خداروشکر بعدازمصرف یک روز داروها تبت بهترشد و دوباره تصمیمون واسه مسافرت قطعی شد وسایلمون روجمع کردیم و روزجمعه21 شهریورماه 93 حرکت کردیم روز دوم مسافرتمون که اصفهان بودیم بعدازناهار دایی رضا تماس گرفت ...
18 آبان 1393
1